به جای اینکه درباره کمکاری و بیانگیزگی معلمان در حرفه تدریس انتقاد کنیم، ابتدا باید دید آیا آنها فضایی دوستانه و انگیزشی برای انجام وظایف خود به شکل سازنده دارند یا خیر. آیا نباید سیاستهایی که برای یادگیری سالم دانشآموزان تدوین شده، به منظور ایجاد محیط تدریس سالم برای معلمان نیز به کار گرفته شود؟ برای مثال، اثر پیگمالیون نشان میدهد که انتظارات بالا، عملکرد بالاتر را به دنبال دارد. معلمان تشویق میشوند که انتظارات مثبت از دانشآموزان داشته باشند تا بتوانند آنها را بهبود بخشند. در مقابل، از وزیران آموزش و پرورش پاکستان گرفته تا کارمندان ارشد دولتی و مدیران پاکستان، همه معلمان را بیفایده میدانند. نکته این است که معلمان نیز باید از همان اثر پیگمالیون بهرهمند شوند و با نگاه مثبت مورد ارزیابی قرار گیرند. لحن رسمی و تهدیدآمیز مکاتبات اداری، معلمان را بی انگیزه و کم کار جلوه میدهد. نامهها و ابلاغیههای اداری پر از تهدید به اقدامات تنبیهی هستند، مسئولیت کم کاری برعهده فرد خواهد بود، قانون کارایی، نظم و مسئولیتپذیری کارکنان ایالت پنجاب “PEEDA” وارد عمل خواهد شد، فرمهای مشخص باید پیش از ترک مدرسه تحویل داده شوند و موارد مشابه دیگر. اغلب، ابلاغیههایی که رعایت فوری را میطلبند حتی پس از ساعات کاری صادر میشوند. معلمان بهطور دیجیتال ۲۴ ساعته و ۷ روز هفته تحت نظارت هستند و حق انسانی آن ها برای استراحت پس از پایان ساعات کاری از آن ها سلب می شود.
کارشناسان آموزش و پرورش توصیه می کنند که هر زمان معلم وارد کلاس می شود، ابتدا از دانشآموزانی که مشغول مطالعه هستند قدردانی کنند، نه اینکه تنها توجه معلم به دانش آموزان ضعیف باشد.آن ها معتقدند که این کار باعث می شود روحیه معلم در طول کلاس دوستانه و مناسب دانشآموزان باقی بماند. همچنین، دانشآموزان ضعیف، رفتار دانشآموزان مورد تقدیر را تقلید خواهند کرد. آیا نباید معلمان نیز به همین شکل مورد ارزیابی و نظارت قرار گیرند؟ هر زمان وزیر یا کارمندان ارشد دولتی از مدارس بازدید میکنند، همیشه به دنبال پست معرفی کردن و کوچک کردن معلمان هستند تا درس عبرتی برای دیگران شود و پیام اقتدار خود را به دیگران منتقل کنند. چرا به جای تمرکز بر نقصهای سیستماتیک، تنها نکات مثبت را مشاهده نمیکنند؟ این نگرانی و ترس از نظارت، مدرسه را به زندانی شبیه کرده که همه منتظر محاکمه خود هستند. لحن و رفتار بازدیدکنندگان همیشه تحقیرآمیز و تهدیدآمیز است که شایسته مقام معلم نیست.
در یک حادثه اخیر در یکی از مناطق پنجاب، معاون بخشدار که از مدرسه ای بازدید میکرد، حین بازدید حتی از الفاظ رکیک استفاده کرد و گفت: تو را لعنت میکنم! چگونه دستور به معلمان مبنی بر اینکه به کار بردن الفاظ تند نسبت به دانشآموزان، آزار عاطفی و روانی محسوب می شود ولی یک مقام ارشد دولتی در حضور دانش آموزان و معلمان دیگر با یک معلم این چنین رفتار می کند؟ لحن تند و نامناسب مقامات و رفتارهای متکبرانهٔ آن ها به طور غیر مستقیم به دانشآموزان منتقل می شود. در یک رویدادی دیگر، معلم در کلاس فوق برنامه مشغول تدریس بود، در همین حین معاون رئیس مدرسه دیر می رسد. بازرس، با وجود مشاهدهٔ نقصهایی در مدیریت کلاس که به معاون مدرسه مربوط می شد، اقدامی علیه او نکرد و نام معلم را در تحقیقات مربوط به نقص قوانین ذکر کرد. به همین دلیل، معلمان از بازدیدهای رسمی وحشت دارند و می خواهند که با بازرسان روبهرو نشوند. مقامات همیشه به دنبال قربانی میگردند تا اهداف بازدید خود را محقق کنند تا اقتدارشان نمایش داده شود.
وظیفه اصلی معلم اکنون پاسخگویی به پیامهای رسمی در واتساپ و رعایت ضربالاجلها است؛ تدریس به یک فعالیت فوق برنامه تبدیل شده است. هر مکاتبه اداری فوری برچسب خورده است؛ به نظر میرسد مدارس بر اساس وضعیتهای اضطراری اداره می شوند، نه برنامه ریزی. ما از سختگیری انتقاد نمیکنیم، بلکه از سختگیری نادرست انتقاد داریم؛ سختگیری بیشتر جنبه تنبیهی دارد تا سازنده. این احترام است که می تواند کارساز باشد و معجزه کند نه ترس. جان استوارت میل در کتاب "در باب آزادی" مینویسد که دولتی که انسانها را کوچک میکند تا ابزارهای مطیعتری در دست خود داشته باشد، حتی برای مقاصد مفید، با انسانهای کوچک نمیتواند دستاورد بزرگی ایجاد کند[1].تحلیلگران معتقدند که در جامعه پاکستان، پیش از این، احترام به معلمان مانند احترام به والدین بوده است. دلیل این امر این بود که تربیت کودک در دامان والدین آغاز می شود،اما کودک خرد، آگاهی و دانش را از معلمان خود می گیرد. ملت هایی که به معلمان خود احترام نمی گذارند، هرگز نمی توانند پیشرفت کنند. اولین معلم دینی ما پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است و ما باید با پیروی از این سنت به معلمان خود احترام بگذاریم، اما جای نگرانی است که نسل جوان امروز به معلمان خود احترام و تکریمی را که شایسته آنهاست، نمی دهد. خداوند متعال در قرآن کریم، پیامبر اکرم (ص) را به عنوان یک معلم توصیف کرده است. معلم در نظام آموزش اسلامی جایگاه محوری دارد. ماهیت معلم با رشد فکری مرتبط است. از نظر ساختن آینده نسل جدید، نقش معلم مانند کشاورز و باغبان است. این سخنان علامه محمد اقبال، متفکر جهان اسلام، عظمت و اهمیت معلم را نشان می دهد. «معلم اساساً نگهبان ملت است، زیرا به او سپرده شده است تا نسل های آینده را پرورش دهد و آنها را برای خدمت به کشور توانمند سازد». از میان همه زحمات، بالاترین سطح زحمات، ارزشمند ترین آنهاست، زیرا رشته انواع فضایل اخلاقی، فرهنگی و دینی در دست آنهاست و منشأ همه نوع پیشرفت، زحمات آنهاست. «هنری» می گوید: معلم منبع دانش است، اما تنها افراد نیک بختی از دانش او بهره مند می شوند که سینه هایشان از نعمت ادب و احترام سرشار باشد. «مولای متقیان حضرت علی (ع) فرمودند: هر که حتی یک حرف به من آموخت، من بنده او هستم.» او می تواند مرا بفروشد، آزاد کند یا به عنوان برده نگه دارد. «در جای دیگر می فرمایند: حق عالم این است که جلوی او ننشینی و اگر نیاز نشستن جلوی آن پیش آمد، اول برای خدمت او بر خیزید.»، اما امروز ما جلوتر از والدین خود راه می رویم، به احترام معلمان خود نمی ایستیم، حتی که بسیار جلوتر از آنها راه می رویم، نشستن در سطح آنها را افتخاری برای خود می دانیم. «کاش می توانستیم قدر این موجوداتی را که امروز به خاطر معلمان، اساتید و نیکو کارانمان هستیم، بدانیم. امروز، ورود یک پلیس تمام محله را به لرزه در می آورد. هیبت و ابهت قاضی مردم را به لرزه در می آورد. مردم نشستن در کنار یا جلوی پلیس، قاضی و سایر مأموران را بی احترامی می دانند، اما نشستن جلوی معلم را بی احترامی نمی داند. جامعه قادر به قدردانی از معلمی نیست که سخت کوشی، تلاش و دلسوزی او این افراد را به این مقام های والا رسانده است»[2].
منابع:
نظر شما